من
دخترِ مو کوتاه رویاهای خودم
به چشم،تمام شدن تو را دیدم .
وقتی نخندیدی...
وفتی شقیقه هایت را عصبانی می گرفتی
من تمام شدن لحظه های عجین به تو را به چشم دیدم .
وقتی دیگر به چشم های روشنِ تیره ی من نگاه نکردی و نامم را صدا نزدی
من تمام شدن تابستان سال گذشته را به چشم دیدم .
تو مرا تمام کردی و من تو را...
و حالا چقدر راحت کنار می آیم با تمام شدن هایی که پیش رویم منتظرند...
من تمام شدن تو را دیدم و مابقی اتمام ها چقدر راحت است
چقد آرام
و به قول مهسا چقدر شیک!