صدامون از گرمای قم. از فیزیک و سختیاش. از گِلبازی نصفه شبی. از هندونهی خنک . از ژنتیک.۱۶جلسه کامل. از کارتینگ . از دنیای کتاب صفاییه.از تولدا . از کافه برمودا.از کافه مونه.از کافه بارون و تولد فرزانه و دیدن سال بالاییا. از سبزابی، بنفش، صورتی. از گروه تزئینات ، تدارکات، کلیپ . از دومین خیریه.از کلیپ اون روز توو دانشکده سر تایم ژنتیک.از کارت دعوت اساتید.از چاپ عکس ماتریس.از دود رنگی. از ریسه. از دستهای من روی میز تنیس.از ازمایشگاه بیوشیمی.از پشت بوم پردیس.از کافه نقطه، کافهی دوست داشتنی همیشگی ما .از کلیپ خانم جلسهای.از افطاری. اتیش بازی. شربت ابلیمو. از گردو . از حرم رفتنهای سر صبح. از دو جلسه رفتنای رایانه. از خنده ها و خواب های کلاس اندیشه. از صمیمیت.از ست کردنهای سبزابی ساجده،فرزانه،فاطمه. از ست کردن مشکی ساجده، عاطفه. از محبت.از آخرین نیمرو و صبحونه خوابگاه.از رفاقتها.از چمدونای پر از خاطره.از اخرین سلفی که پر از لبخند بود.
یادمه بهمون میگفتن یه ترم که بگذره، همه از هم دور میشید ، خسته میشید. دو ترم گذشته ، و ما هر لحظه صمیمیتر و رفیقتر شدیم.
و در نهایت از دلتنگی، از دلتنگی، از دلتنگی...
پ.ن: در راستای نوشته ۱۸۷.