بی اغراق، هر شب به مرگ فکر می‌کنم. به پنجره اتاق خوابگاه، به قرص زیاد، به بستن چشمام و رد شدن از اتوبان، به جاری شدن خون رقیق روی دستم، به یه تصادف عامدانه..