چند وقتی هست که به فاصله‌های کوتاه دچار دژاوو و حتی یکم فراتر از اون میشم! آخرین بار دو روز قبل بود که وقتی داشتم پای‌سیب‌ها رو توی ظرف میچیدم ، صحنه به طور واضحی‌ای برام تکراری بود و حتی میدونستم الان فاطمه میاد میگه یه مقداریش رو بذار بمونه توی جلد . 

و بعد از این حالت من تا چند ساعتی حالم یه طوریه که نباید باشه.


پ.ن: در اسرع وقت باید برم پیش یه روانشناس !