امشب به پریدن فکر کردم باز. خیلی جدی. طوری که امکان داشت برم رو پشت بوم و تمومش کنم. از فکرای خودم خسته شدم. عشق تو قشنگ و کافی بود، اما بذار بنویسم که یه دردایی هست که نه میشه نوشت نه میشه گفت. شاید اگه آدم حرف زدن بودم انقدر روی سینه ام حرفای نگفته سنگینی نمی کردن اما امان امان..